خودمونی باهم
هرچی تودلم باشه اینجا میارم!!!!چون گوشی برای شنیدنش پیدانمیشه
دستی نیست ، تا
سنگ صبور غم هایشان می شوم اشک های ماسیده از گونه هایشان را پاک میکنم. اما...یک نفر هم پیدا نمیشود که دست زیر چانه ام بگذارد سرم را بالا بیاورد و بگوید "حالا تو برایم بگو".
چرا نگاه می کنی؟ تنها ندیده ای؟ به من نخند... من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم… شب خوابیدی تو تختت ، هی قلت می خوری . . . ! بعد گوشیتو بر می داری می نویسی خوابم نمی بره . . . سرد می شی ، بغض می کنی ! می بینی هیچکس و نداری که اینو واسش بفرستی . . . تنهایی سخته . . . خیلی . . . شب خوابیدی تو تختت ، هی قلت می خوری . . . ! بعد گوشیتو بر می داری می نویسی خوابم نمی بره . . . سرد می شی ، بغض می کنی ! می بینی هیچکس و نداری که اینو واسش بفرستی . . . تنهایی سخته . . . خیلی . . . خدایا! کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده ... تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری ...
نگاه خسته ام را نوازشی دهد
اینــــــــــــــــــــــجــــــــا بــــــــــــــــــــــــــاران نمی بارد
فانوسهای شهر ، خاموش و مرده اند
دست های مهربانی ، فقیرتر از من انــــد
نامردمان عشق ندیده
خنجر کشیده اند بر تن برهنه و بی هویتم
دلم می خواهد آنقدر بنویسم
تا نفسهایم تمام شود
آنقدر دفترهای کهنه را سیاه کنم
تا سرم فریاد کنند
می خــــــــــواســـــتم واژه ای پـــــــیـــــــــــدا کنم ، تــــــــــــــــــــــا
دلتنگی کهنه و بی خاصیتم را عرضه کند
ولی
واژه ها باز هم غریبی می کنند
می خواستم کاغذی بیابم ، منت نگذارد
تنش را بدستانم بسپارد ، تا نوازشش دهم
امّا ! اعتمادی نیست
این لحظه های لعنتی
باز هم مرا عذاب می دهند
این دقیقه های بی وفــــا ، بی وجدانترینِ عالم اند
آیا اینـــــــــــــجـــــــــــــــا
آخریــــــــــــــــن ایستگاه عاشــــــــــــقیســـــــــت
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |